روزنوشت۶

ساخت وبلاگ
هرچه را همان گونه که هست, باید پذیرفت. سیلوی کسی نبود که از هزار بلهوسی که در درونش می گذشت, آشوبی به دل راه دهد! می آیند و بعد هم می روند. هر چیز خوب و خوشایند ساده و طبیعی ست. آنچه هم که نه خوب است و نه خوشایند, درست به همان اندازه طبیعی ست. خواه خوب باشد و خواه نباشد, من فرو می دهمش و به زودی می بینی که گذشته است و رفته! این همه ادا برای چه؟...

 

امروز که داشتم توو احساسات عمیقم غرق می شدم و حالم لحظه به لحظه بدتر می شد, یاد این بند "جان شیفته" افتادم و فورا اومدم به سطح. الان دارم می فهمم که چرا پیمان آزاد تاکید داره که به احساساتم به عنوان یه سری حالت کاملا گذرا نگاه کنم و قضاوتشون نکنم.

همه چیز می گذره و این اصلا ربطی به خوب بدش نداره. آخر هر چیزی آرامش و سکونه. مثل مرگ.

 

تصویر ذهن من...
ما را در سایت تصویر ذهن من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wemydiary2po بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 22:31