داشتم با خاله مرجان حرف میزدم, اونم به اصرار مامانم بهم گفت که برم با همون آخوندی که به مامانم گف منو به حال خودم رها کنه حرف بزنم و شبهاتم(!) رو بر طرف کنم.
بعد من گفتم خاله من میخوام برم پیشش, ولی نمی دونم چی بگم! چه سوالی بپرسم؟ اصلا سیستم فکر کردن ما با هم فرق داره. تنها حرفی که می تونم بهش بزنم اینه که من دارم از دین بر می گردم؛ حرف خاصی لازم نیست قبلش بشنوم؟
برچسب : نویسنده : wemydiary2po بازدید : 26