روزنوشت١١

ساخت وبلاگ
من دوشنبه امتحان نیمترم مکانیک تحلیلی دارم که بسیار درس سختیه. یه جورایی یکی از سخت ترین درس های دوره کارشناسی محسوب میشه. و یه سختی مضاعف هم برای من داره که تازه به فیزیک برگشتم و قراره اولین امتحانم رو بعد از "تصمیم بزرگ" بدم.

دیروز صبح برای ساعت هشت و نیم گوشیمو تنظیم کرده بودم که تا نه هزار بار بیدار شدم و دوباره خوابیدم و دهنم سرویس شد. 

بعد که اومدم درس بخونم, یه اضطراب خیلی شدیدی حمله کرد بهم. ترس از نتونستن؛ ترس از نرسیدن به بودجه امتحان؛ ترس اولین امتحان... . بعد یاد یکی از دوستام افتادم که اگه بود کلی بهم انرژی می داد و می گفت که "پیشرفت ربطی به موفقیت و شکست نداره. پیشرفت فقط به پایبند بودن به فرایند وابسته ست؛ به خسته نشدن و جانزدن. درضمن، فیزیک شدیدا دیربازدهه و تو نباید انتظار نتیجه ی زود هنگام داشته باشی..." و یه حجم آبی امید.

خب؛ خوشبختانه همون حرفاش که اومد توو ذهنم, تا یه حدی حالمو خوب کرد. خیلی هم نیازی به خودش نبود. 

یکم درس خوندم ولی بازم خیلی ردیف نبودم. بعد یه ذره به کارهای شخصیم رسیدم (که بعدش هم برم کتابخونه دانشگاه.) : کوتاه کردن ناخن؛ شستن مقنعه؛ حمام. و وقتی از حموم بیرون اومدم و خواستم برم دانشگاه دیدم هیچ جوره حسش نیست! هوا هم که ابری؛ فقط اونموقع میشد خوابید! 

قبل خواب یکم با خودم صحبت کردم و تکلیفمو با خودم روشن کردم. به خودم گفتم من کسی نیستم که با نمراتم تعریف بشم؛ با تعریف و تمجید (یا انتقاد) دیگران تعریف بشم. من کسی نیستم که فیزیک خوندن, یا روانشناسی خوندن, یا هر رشته ی دیگه, شخصیت منو تعیین کنه.(هرچند که بسیار به فیزیک علاقه مندم.) یه چیزی در من وجود داره که کاملا مستقل ازین چیزاست. پس "نتونستن" نباید ناامیدم کنه؛(چون نامیدی اغلب سراغ کسی میاد که چیزی برای اتکا بهش نداشته باشه؛ که من خودم رو دارم.) کما اینکه من دارم قد توانم تلاشمو می کنم. یا می تونم, یا نمی تونم و این اصلا اهمیت نداره. 

اصلا درس رو نباید به اسم "درس" بهش نگاه کرد. باید به عنوان "علم" باهاش مواجه شد. و اونموقع چقدر درس زیبا میشه؛ چقدر فهمیدن لذتبخش میشه. 

در نهایت من با آرامش خودساخته م, دوباره به مطالعه و حل تمرین برگشتم و کلی چیز یاد گرفتم و نصف بودجه ی امتحان رو با تمرین زیاد تموم کردم.

(و میدونم که لزوما هم نباید امتحانمو خوب بدم؛ ولی سعی خودمو می کنم.)

در نهایت هم از TA تحلیلی خواهش کردم که تمرینایی که نتونستم حل کنم رو برام تصحیح کنه و ایراداشو بهم بگه. 

الانم حس خیلی خوبی دارم و خیلی برای خودم خوشحالم. 

 

تصویر ذهن من...
ما را در سایت تصویر ذهن من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wemydiary2po بازدید : 24 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:46