اومدم توو پذیرایی و دیدم در بازه. باد زده بود و پنجره ی توی راهرو رو باز کرده بود و هجوم آورده بود سمت در.
دمپایی پام کردم و رفتم توو راهرو؛ دم پنجره. یه نگاه به برگ های فرو رفته توو شیار پنجره کردم و باد خنک زد توو صورتم.
چقدر دلم خواست دو نفر می بودم.
تصویر ذهن من...
برچسب : نویسنده : wemydiary2po بازدید : 23